این مطلب قرار بود چیز دیگه ای باشه
قرار بود عنوانش "تمرکز بر بازدهی، تمرکز بر تمرکز" باشه.

تمرکز؟

اسمش میاد، استرس میگیری. و قبل از اینکه بفهمی داری نشون میدی چه چیزی رو داری پنهون میکنی، من میفهمم که درسته. زیباییش داره وسوسه ت میکنه... و حتی شاید وسوسه ت کرده.
یادته؟
من همیشه میدونستم زیباییش این قدرت رو داره... همیشه میدونستم.
این رو قبل از خودت پیشبینی کرده بودم.

ببین.
اگر تسلیم زیبایی هاش شدی،
دوستش داشته باش. این حق رو داری.
از زیباییش لذت ببر. این حق رو هم داری.
کنارش شاد باش. باهاش یه زندگی بساز. از زندگیت لذت ببر.

ولی نذار حتی گوشه ای از گذشته ت با من رو لمس کن. هیچی بهش نگو. هیچی رو بهش نشون نده. هیچ بخشی از گذشته مون رو باهاش به اشتراک نذار.
باشه؟
فقط دوستش داشته باش.
نذار تصاحبت کنه.
باشه؟
نذار بتونه پیش بینی ت کنه.
باشه؟