کمی بیشتر از 9 ماه هست که به بازار کار وارد شدم. البته قبلا کارهای پراکنده زیادی رو انجام داده بودم که هیچ کدوم نتیجه خاصی نداشت: ترجمه، کتابداری، کار در کارگاه خیاطی و دست سازه درست کردن (که البته درست کردن دست سازه لذت بخش ترین کاری هست که تا به حال داشتم).
حالا که کمی کار رسمی و حرفه ای انجام دادم، خیلی پشیمونم که چرا زودتر به بازار کار وارد نشدم! همه چیز در کار لذت بخشه... چالش ها، افراد، مشکلات و حتی خستگی و شیرین تر از همه... پیشرفت!
در همین مدت 9 ماه کار رسمی که انجام دادم 3 بار ارتقا شغلی گرفتم و همین موضوع لذت کار کردن رو برام چندین برابر میکرد!

اما مهترین آموخته من از این دوران، اینه که کمی با خودم راحت تر شدم. کمی به خود عمیقترم دسترسی پیدا کردم. خیلی چیزها رو راجع به خودم فهمیدم که قبلا اصلا ازشون خبر نداشتم.
یکی از بهترین و مثبت ترین چیزهایی که فهمیدم، اینه که عطش بی پایانی به تجربه کردن و یادگرفتن و درخشیدن دارم. نگاه کن! این ترکیب فوق العاده س... 
باید یادبگیرم از این ترکیب خوب، به صورت موثر استفاده کنم. امشب بهم پیشنهاد شد که ب نظارت یک برنامه نویس حرفه ای، برنامه نویسی یاد بگیرم. قرار شد از HTML5 شروع کنم.
پیشنهاد از این ارزنده تر؟ قبول کردم!
همیشه دوست داشتم بتونم برنامه نویس خوبی باشم. نمیدونم میتونم این کارو انجام بدم یا نه، اما به امتحان کردنش میرزه.