گفت قول؟
گفتم قول؟

گفت باشه قول.
گفتم منم قول.

گفت قول مردونه؟
گفتم من که مرد نیستم... قول محکم.

گفت باشه، قول محکم.

هر آدمی یک فرهنگ لغاتی داره. مثلا فرهنگ لغات یک نفر ممکن فقط شامل یک کلمه باشه، با هزاران مترادف: خود. ممکنه کلمه‌ای که تو فرهنگ لغات من یک معنی رو داره، تو فرهنگ لغات تو معنی دیگه‌ای داشته باشه.
شاید برای تو قول و تعهد هم معنی باشه با فراموشی، هم معنی باشه با بی توجهی، هم معنی باشه با احساس لحظه‌ای.

شاید حتی محکم هم برای تو، معانی داشته باشه که تو فرهنگ لغات من نیومده.

ایرادی نداره، دارم فرهنگ لغاتم رو ویرایش می‌کنم. حتما معانی و تعاریف جدید کلمه‌ها رو بهشون اضافه می‌کنم.

مثلا می‌نویسم:

قول

[ ع - فا. ] (مص ل .) 1 – فوران احساسات لحظه‌ای . 2 – (مهجور و نامستعمل)مقرر گردیدن ، قرار دادن، متعهد شدن

بگذریم:

امروز، هوش رو مجددا خوندم. فصل چهارم تا نکته ششم. حدودا دوساعت ازم وقت گرفت. لذت بردم. مطمئن شدم که در درک مطلب خیلی ضعف دارم.

یک متن تخصصی استاندارد شش سواله رو تست زدم، از متن های درک مطلب. شش سوال؛ هفت دقیقه، 33%. مشخصا هنوز در درک مطلب ضعف دارم. بخصوص در متون تخصصی استاندارد.

نیمی از سوالات آزمون پنجم تافل رو بررسی کردم.

دو و نیم درس از 504 رو خوندم و رسیدم به وسط های درس 34.

لغات لایتنرم رو مرور کردم.

مجموع ساعات مطالعه امروز: حدودا سه ساعت و سی دقیقه.

از فردا ریاضی هم به برنامه روزانه مرتب مطالعه مجددا اضافه میشه.