اصلا از عملکرد امروزم راضی نیستم. یه جوری انگار فقط خودم رو کشیدم دنبال کتابام و این اذیتم میکنه.

پیش از نهار، فقط لغات درس نوزدهم مجموعه 504 لغت رو خوندم و به فیش ها ی لایتنرم وارد کردم.

بعد از نهار، حروف تعریف رو کامل کردم و تمریناتش رو حل کردم. فقط تو یه نکته ضعف دارم که با تمرین برطرف میشه.

یادداشت هام رو از دو پنجم فصل دوم ریاضی مرور کردم، اما هرچی با خودم کلنجار رفتم نتونستم بیشتر جلو برم. فردا باید دو پنجم دیگه رو بخونم.

چهل سوال گرامر آزمون سوم تافل رو در پانزده دقیقه زدم،80.83 درصد. فردا باید این چهل سوال رو بررسی کنم.

لغات درس بیستم از مجموعه لغات 504 رو هم خوندم. تقریبا به نصف رسیدن فلش کارتام و این خوشحالم میکنه.

مبحث فعل در زبان انگلیسی رو شروع کردم و چند بخشیش رو خوندم، البته تمرینی حل نکردم. فردا باید این بخش رو مجددا بخونم و نکاتش رو یادداشت کنم و تمرین حل کنم.

مثل همیشه، در آخر لغات جعبه لایتنرم رو مرور کردم.

مجموع ساعات مطالعه امروز: حدودا دو ساعت و پنجاه دقیقه.

پی نوشت: سکون چیز بدیه. حتی آب اگر ساکن باشه، دیگه آب نیست.

پی نوشت دوم: به یه تنوع کوتاه احتیاج دارم. یه چیز احیا کننده.

پی نوشت سوم: قبل از خواب احتمالا کمی از کتاب میلان کوندرا رو بخونم. اگرم حوصله م نشد، شاید کمی انیمیشن ببینم: نائوشکا، از دره بادها.

آخر نوشت: امروز که داشتم به زوج های موفق اطرافم فکر میکردم، دیدم یه جورایی همه شون برای همدیگه سمبل امیدن. حتی اگر تنها امید همدیگه نباشن زوجین، برای همدیگه امید خوب و قوی هستن. چقدر بعضی وقتا دیدن چیزای ساده، می تونه سخت باشه.