از خودم و از هر کسی که ممکن است به اینجا گهگاهی سری بزند، بابت انتشار دو مطلب خام گذشته عذرخواهی میکنم.
تحمل فشار کلمات برایم بسیار سخت و است و از طرفی هم همنوز نتوانسته ام به زندگی جدیدم نظم خوبی بدهم. همین شده که به نوشتن آن دو متن نابالغ و خام رضایت دادم و بعد از نوشتنشان بی اندازه پشیمان شدم و حذفشان کردم.
بگذریم.

از شلخته بودن بیزارم.
از اینکه وسیله هایم مرتب نباشند و ندانم هر چیزی دقیقا کجاست. سالها تمرین، حفظ این نظم را برایم بی نهایت آسان کرده است و نگه داشتن این روال وقت چندانی ازم نمی گیرد.
اما عادتی دارم که بر خلاف این عادت قدیمی است، و البته عادتی است که دوستش دارم.
گاهی دلم میخواهد بعد از اینکه لباسهایم را عوض کردم، در همان جایی که هستند چندین ساعت رهایشان کنم، نگاهشان کنم.
لباس ها هم، بعضا قصه هایی دارند- برای من.