باید هر چندوقت یه بار خودمو تو سختی بندازم تا آستانه هام رو بسنجم.
اینبار نتیجه بد بود.
زود خسته می شدم.
فکر میکنم دو سال عدم تحرک مداوم، بدنم رو از همه لحاظ ضعیف کرده.
گویا اثر نرمش های روزانه م خیلی خیلی در مقابل این رکود ناچیز بوده... ورزش؟ مداوم؟
نمیدونم... شاید چالش جدید.
پ.ن: اولین مصاحبه کاری رسمی به هر شکلی که بود بالاخره به خیر گذشت. خوشحالم که آستانه تحملم در تحقیر و توهین رو خیلی وقته که بالا بردم و اخیرا تمیرن خوبی در کوتاه اومدن داشتم.
یس.... آی گات اِ جاب... اند دِ پِی ایز جاست گووود.

پ.ن دوم: ماه... ماه... امشب من پلنگ شده بودم. بعدا اگر وقت کردم ازش می نویسم. ماه مسحورم کرده بود.