اینطور بود:
- کار برات پیدا کردم
- ترجمه برات فرستادم
- رتبه کنکورت اومد
- تهران نمیاری
- نه این رتبه من نیست، امکان نداره. بالای هزار؟ اصلا راه نداره...
- آروم باش حالا که شده، بیا به شهرستان فکر کنیم، شاید فکر نکردن بهشون پشیمونی بیاره
- رتبه ها عوض شد. همون هزارتا الکی زیادی بود. 600
- بازم روزانه تهران نمیارم. به شبانه ها فکر کن
- ترجمه سخت دارم برات، با همون دستمزد ترجمه آسون.
- رشته کارشناسیمه، بذار انجامش بدم حداقل کلمات تخصصیش یادم نره
- مرحله اول مصاحبه خوب بود. مرحله دومش افتاده شنبه
- 17/3/96 اتفاق افتاد. بهت... بهت... بهت خالص از اتفاقات و سخن های بعدش. بهت... بهت ... بهت و تاسف و غم.

-فراموشی!
فراموش کردن عرضه میخواهد و هوش. اینکه تو انتخاب کنی چه چیزهای اضافی است و باید فراموششان کنی... این خیلی مهم است. اینکه یه سری اتفاقات بی معنی را بگیری بیندازی روی کولت و هی بکشی شان اینور... هی آن ور... خسته می شوی، له می شوی، تمام می شودی.
نه. نظرم عوض نمی شود. باز هم می بخشم. باز هم کوتاه می آیم. و حتی یک سریشان را فراموش می کنم.
ارزش آرامش بیشتر از اینهاست.
- خواب مفید در هر بیست و چهار ساعت: 4 ساعت.