بدون شک من از تغییر واهمه دارم.
از اینکه کنترلی بر اوضاع نداشته باشم، اذیت میشم.
اخیرا به این نتیجه رسیده بودم ک چقدر این پروسه کنترل ازم انرژی میگیره! هرچند مزایایی داره که لذت بخشه. مثلا معمولاً تو اکثر جمع ها یک قدم از بقیه تو سنجیدن اوضاع و تصمیم گیری جلوتر هستم، معمولاً(اما نه همیشه) علاج واقعه رو قبل از وقوع میکنم. معمولا یک تابع بهینه سازی برای هر اوضاع و احوالی تعریف و تعبیه میکنم و از نتیجه ش لذت میبرم.
اما خب همه این مزایا نمیرره که بخوام خودمو پیش از موعد پیر کنم و روی چیزی انرژی بذارم که هزینه ش بسیار بیشتر از نتیجه شه.
در راستای کاهش این وسواس و با وجود مهیا نبودن شرایط اولیه، پیشنهاد یهویی یه سفر یهویی رو قبول کردم. سفری که طبق برنامه من، حداقل سه ماه بعد قرار بود باشه.